کد مطلب:193957 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:157

آخرت و حسرت
انسان با ورود به آخرت متوجه می شود كه چه بلایی به سرش آمده و حسرتی دائم گریبانش را می گیرد؛ چرا كه می بیند میلیاردها سال باید در آن جا بماند، ولی هیچ كاری برای خودش انجام نداده و هیچ توشه ای برای خودش نیندوخته است. ولی فهم این مطلب در این دنیا مشكل است. اگر چك های امضا شده رنگارنگ را كه میلیاردها تومان روی آن نوشته شده به یك بچه نشان دهند فقط ممكن است از نقش رنگارنگ آنها خوشش بیاید ولی ارزش آنها را درك نمی كند. اگر بچه ای گوهر قیمتی و با ارزشی گم كند قاصر است، چرا كه جاهل بوده و ارزش آن را نمی دانسته، ولی پس از آن كه بزرگ شد اگر به او بگویند در كودكی گوهر با ارزشی كه قیمت آن میلیون ها تومان بود، گم كرده است، تا آخر عمر حسرت می خورد و می گوید: ای كاش دستم می شكست و آن گوهر را بر نمی داشتم! به او می گویند تو كه تقصیری نداشتی بچه بودی و نمی فهمیدی. می گوید: می دانم كه تقصیری نداشته ام. اگر مقصر بودم خودم را می كشتم. زیرا امروز دیگر بزرگ شده و می داند برای به دست آوردن مقدار كمی پول چقدر باید زحمت و مرارت بكشد. با خود می گوید اگر آن گوهر را داشتم، با پول آن می توانستم زندگی خود را زیر و رو كنم. انسان ها نیز پس از مرگ از خواب غفلت بیدار می شوند: «الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا [1] ؛ مردم در خواب به سر می برند، وقتی مردند بیدار می شوند». در آن روز دیگر فرصت هیچ كاری را ندارند و عذابی سخت و دردناك یا نعمت هایی بی شمار



[ صفحه 171]



و جاوید نصیبشان خواهد شد.

در روایت آمده است كه خدای متعال درك اهل بهشت را از آنها سلب می كند، تا كسانی كه در مراتب پایین تر قرار دارند مراتب بالاتر را درك نكنند و دچار حسرت و پشیمانی نگردند و در بهشت رنج و عذابی نباشد. بنابراین، بهشتیان هیچ گاه آرزوی داشتن مقام بالاتر را ندارند. درست مانند آن كه شخصی از یك غذای بسیار لذیذ و مقوی بدش می آید و حتی اگر آن را رایگان به او بدهند نمی خورد و هیچ وقت آرزوی داشتن آن را نمی كند.


[1] بحارالانوار، ج 4، ص 43.